ویست شهری در شهرستان خوانسار، استان اصفهان، ایران است. ویست در ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ براساس مصوبه هیات وزیران از روستا به شهر تبدیل شد.در تاریخ ۹ شهریور ماه ۱۴۰۰ شهرداری شهر ویست توسط استاندار اصفهان افتتاح شد. ویست بر وزن بیست که دارای 2500 نفر سکنه است، در واقع اگر شهرهای گلپایگان و خوانسار را در زوایای یک مثلث متساوی الاضلاع قرار دهیم زاویه سوم این مثلث به طرف جنوب گلپایگان و غرب خوانسار دقیقاً روی ویست قرار دارد. این شهر مرکز پنج روستای نه چندان کوچک است و در واقع به عنوان یک بخش محسوب میشود. ویست در 30 کیلومتری غربی شهرستان خوانسار در دل پیشکوه های زاگرس و مقابل زردکوه قرار دارد.
جالب آن است که تمامی روستاهای اطراف آن با ویست از نظر لهجه و گویش هیچ وجه اشتراکی ندارند حتی با آن که هر کدام با فاصلهی 5 کیلومتری قرار دارند. روستاهایی از قبیل ارجنک و کهرت و خشکرود که ترک زباناند و روستاهای حسن آباد و حاجی آباد لرزبان است و این در حالی است که مردم ویست به زبان فارسی دری صحبت میکنند و تاثیر همسایگی زبانهای ترک و لر حتی با فاصله کم به زبان مردم ویست هیچ تاثیری نداشته است.
شهر ویست به دلیل داشتن چندین مزرعه دارای دشتهایی است که در تمام فصول سال زیبائی خاص و منحصر به فرد خود را دارد. مزارع لاسُمان، بادام ، جومزه و پیکریان از جمله مزارعی است که در میان انبوهی از درختان بادام و صیفی جات محصور شده است؛ اگر چه در کنار این مزارع انبوه باغ انگور های مرغوب نیز به وفور به چشم میخورد، در فصل بهار شکوفههای انگور عطری دلانگیز دارند که استشمام آن لحظاتی رویایی را به شما هدیه میدهد.
اگر چه در فصل بهار ویست میزبان مردمی است که خود را به دشتها و دامنه کوه میرسانند تا گیاهان کوهی و داروئی مانند آویشن، ریواس، قارچ کوهی و سایر گیاهان خودرو را از دامن طبیعت بچینند و این چینش لذت عجیبی دارد که تجربه آن بدون شک خالی از لطف نیست.
در مورد آب و هوای ویست باید گفت که این منطقه به دلیل واقع بودن در دل پیشکوههای زاگرس آب و هوای نیمه کوهستانی دارد و کوههای آن نوک تیز و نسبتاً مرتفع است، اگر چه هوای مطبوع آن در فصل بهار عجیب به دل مینشیند به ویژه اینکه در اردیبهشت ماه در بین تپههای آن با رویش گیاهان خودرو انگار یک مخمل سبز بر روی آن کشیده شده است. مخملی که دوست دارید روی آن شیرجه بزنید و یا برای ساعتها دراز بکشید و به آواز قناریها و پرندگان صحرایی گوش دهید.
از مکانهای بکر در ویست که دارای جذابیت طبیعی هستند میتوان به رودخانه دربند، بیشههای اطراف سد گلپایگان که در همسایگی ویست قرار دارد و همچنین به بارگاه معنوی پیر شهریار که در 4 کیلومتری پس از ویست و پیش از سد گلپایگان قرار دارد، اشاره کرد؛ مکانی معنوی و مقدس برای اهالی منطقه تا لحظاتی را برای عبادت و نیایش با خدای خود خلوت کنند.
رودخانه دربند از انشعابات رشته کوههای زاگرس(تونل قمرود) است؛ رودخانه خروشان دربند ویست تفرجگاهی زیبا در میان بیشههای سر به گریبان رفته درختان محلی است که اغلب در روزهای پایان هفته و روزهای تعطیل میزبان مردم طبیعت دوست است. سطح این رودخانه همانند سایر رودخانهها در فصلهای بارندگی افزایش مییابد اما با این حال باز هم میزبان مردم منطقه خود است.
بیشههای این رودخانه بکر درختهای محلی وجود دارد که در فصل پائیز میوههای جنگلی به نام محلی " گیچ" ثمر میدهد، میوههایی شیرین از نژاد زالزالک اما به قدری سرخ است که در فصل رویش انگار بر هر درخت آن حجم انبوهی از خون زلال بر درختان نشسته است و این رنگ آمیزی خداوند بر پهنه طبیعتی است که باید آن را از نزدیک دید چرا که وصف این زیبائی در کلمات نمیگنجد.
اما در امتداد رودخانه دربند ویست بیشههایی زیبا و سایه بانهایی از درختان محلی مامنی امن برای مهمانان محیا کردهاند.
در امتداد بکر ویست سد گلپایگان در همسایگی این شهر قرار دارد، بیشهها و دشتهای اطراف این سد با آب و هوای مطبوع خود هماره وزش نسیم خنکی که هر بار بر روی گونههای شما برخورد میکند فضایی دلنشین برای ساعتها اقامت را نوید میدهد.
در این سد هنگام فصل صید ماهی، انواع ماهیهای مختلف وجود دارد و افراد محلی برای صید این نعمت الهی از این سد استفاده میکنند.
همچنین ویست دارای قلعهای تاریخی است که به بیش از 3700 سال گذشته بر میگردد، اما متاسفانه با گذر زمان تبدیل به یک تپه شده، تپهای که در دل آن دربهای تاریخ وجود دارد، به گفته باستان شناسان اگر درب این قلعه به سوی کاوشگران باز شود تاریخ نهفته و گمشده این شهر و حتی گلپایگان آشکار میشود.
صنایع دستی این شهر فرش دستباف فرش بدون نقشه ویستی است که حاصل تراوشات فکری و ذهنی پیشینیان بوده، فرش ذهنی ویستی (یاوری) توسط مادر که وی هم از مادر بزرگ و بزرگترهای خود فرا گرفته و حالا به دختران خود آموزش میدهد سینه به سینه منتقل میشود؛ اگر چه نسلهای امروزی برای بافت این فرش ذهنی بدون نقشه مانند مادران خود تمایل خاصی نشان نمیدهند. شاید بتوان این مقوله را به عنوان یک هدیه معنوی که بیانگر هویت، تاریخ فرهنگ و هنر یک ملت را بازگو میکند دانست که از سوی بزرگترها به عنوان یک میراث به نسلهای بعد به شمار آورد.
اگر چه فرش ذهنی ویستی در سالهای قبل به دلیل عدم توجه و نداشتن خریدار دچار رکود شد و به بیان دیگر چلهنشینی و گوشهنشینی را اختیار کرده بود، فرشی که در قدیم در بیشتر خانههای شهر ویست بافته میشد؛ روندی را پیش گرفته بود که دارهای این فرش یکی پس از دیگری به انبارها رفته و در میان انبوهی از گرد و غبار روزگار در دایره سکوت فراموش شده بود.
اما بارقههای امید برای جان بخشیدن به این فرش که از حفظ بافته میشود در میان تار و پود آن جریان گرفته تا باز هم دارهای این فرش از گرد و غبار روزگار پاک شود و رونق سابق خود را بدست آورد و در حال حاضر نیز کشورهای خارجی همانند سالهای قبل خریدار مجدد این فرش استثنائی شدهاند.
از صنایع دستی دیگر این شهر میتوان به سبد بافی که توسط بانوان و فعالین این شهر انجام میشود اشاره کرد، سبدهایی که هر کدام مصرف کاربردی دارند و با ایجاد کارگاه در این بخش سبب اشتغالزایی نیز شده است.
از سوغاتیهای دیگر این شهر بکر لبنیات تازه، طبیعی است که توسط دامداران تهیه شده و حتی به سایر استانهای کشور از جمله پایتخت نیز صادر میشود؛ همچنین ویست به دلیل بهرهمند بودن از باغهای انگور کشمش و شیره انگور مرغوبی دارد که توسط بانوان این شهر تهیه شده و به عنوان یک سوغات ارزنده و ارزشمند نیز محسوب میشود. همچنین لبنیات مرغوب این شهر از کیفیت بالایی برخوردار است.
نگاه جدیتر و عاری از تعصبات مسئولان مربوطه میتواند شهرهایی که از ظرفیت پنهان گردشگری برخوردار بوده، اما هر بار هیچ نگاه و توجهی به آنها نشده را در لیست شهرهای گردشگری قرار داد تا صنعت گردشگری که جزئی از مقوله مهم و پر ظرفیت فرهنگ ما بوده را توسعه داد.
اقدامی که با توسعه آن می توان بیکاری را حداقل در چنین مناطقی کاهش داد، اگر چه این اقدام همتی بزرگ و دلسوزانه از سوی مسئولان را میطلبد.